مقاله داله مزا تالشی
به گزارش پایگاه خبری ماسال برتر ، داله یا همان کمربند را طوری روی زمین بصورت پهنا می گذاشتند که نوکش مماس بر خط دایره وقسمت سگک کمربند بطرف مرکز دایره باشد و به تعداد نفرات یا کمر بند می گذاشتند.اول از شروع مسابقه مسابقه را با شیر و خط معلوم می کردند که چه کسی برنده بشه در داخل دایره ای و چه کسی بازنده است در خارج دایره قرار بگیرد . و چنانچه اگر سکه ای هم در ان مسابقه پیدا نبود از طریق دیگری اقدام به قرعه بین داخل و خارج از دایره برای داله مزا انجام می دادند.
دراین بازی دایره نماد قلعه است وکمربند یا داله تالشی همان نماد سلاح حفاظتی است که افراد که برای مقابله حملات وتهاجم دشمن وبیگانه به تمرین و تقویت همزمان هوش وفراست وبکار گیری تمام نیرو در مواقعضروری می بود. و هر نفر مسئول حفظ کمر بند خود میشد، افرادی که در بیرون بودند سعی می کردندکه کمر بند را از آن شخص بگیرندیا بقاپند .وافراد داخل دایر ه در حالیکه پایشان را جلو و عقب قرار داده یعنی یک پا داخل دایره و با پای دیگر افراد بیرونی را کنار می زدند. واگر در این میان پایشان به افراد بیرونی می خورد افراد بیرونی می سوختند .در افراد بیرونی معمولن قوی ترین ها به سراغ ضعیف ترین فرد داخل دایره می رفتند وروی همین اصل در یارگیری در این بازی سعی می شد که افراد قوی را یار گیری کنند.
با قایم کردن یک کمر بند از یک نفر دیگر کار آسان میشد و با همان کمر بند بقیه کمر بند ها را براحتی از انها یعنی از داخلی ها می گرفتند.
بعد از گرفتن همه کمر بندها افراد داخل دایره در مرکز دایره جمع شده وبیرونی ها انهارا یعنی پایشان را با کمر بند میزدندودر این میان باز جسارت وشجاعت یکی از بازیکنان تیم داله مزا افراد داخل میدان باید چاره ساز میشد ودر مقابل بیرونی هاو با تحمل ضربات کمربند بیرونی ها به آنها نزدیک شده و با پا آنها را میزد که در ان صورت دور بازی عوض می شد و بیرونی هابه داخل دایره می امدندو کمر بند ها رابه سمت همدیگر رها می کردند . نکته جالب اینجاست در این بازی چند نکته بود اول اینکه افراد قوی افراد ضعیف را در داخل دایره در پشت خود قرار می دادندتا آنها آسیب کمتری ببینند ونکته قابل توجه دیگر این است که امثال این بازی ها نشان می دهد که ما چطور باید از اموال و دارایی هایی که در زندگی داریم چطور باید از ان مواظبت و مراقبت کنیم و از در نگهداری داز اموال خود باید خیلی تلاش کرد. .نویسنده : میثم رمضانی



